لاگ به لاگ سه شنبه 87 مهر 2 :: 4:5 صبح :: نویسنده : سمیک فرزاد
- سفری در پیش است، راه، طولانی و طاقت فرساست، - مقصد اما؟! از همینک پیداست! همرهی نیست، مگر آنکه کنارت باشد از ازل تا به ابد چشم به راهت باشد دیده را بگشایید! نیمه شب طوفانیست روزها می آیند، چهره ها پوشالیست تو درین راه، به مقصد نزدیک، وانگهی دوری تو تو به هر راز بصیرت داری، وانگهی کوری تو بینهایت در توست، ابدیت در توست، راه بی پایان است، بشریت در توست! همرهی می خواهی، همسفر می جویی تا همانطور که او می خواهد تا همانجا که افق می تازد دست در دست مصائب بروید به همانجا که دلت می خواهد! همسفر! باش! که شب می آید صبح فردا، چه به ما می نازد!؟ یک نفر با من گفت: سفری در پیش است! همسفر می جویم همرهی می خواهم...
موضوع مطلب : شعر ادبیات امید تنهایی داستان پیشرفت منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||||